روزانه های ماه 7 و 8
قندعســــلــــــم ،،،، ناز پســـــرم
همیشه در حال تعجبی نفسم...هیچ چیز دنیا به اندازه تو شگفت انگیز نیست عشقم
راحت و آسوده از دست مامان یکم لم بدم....آخـیـــششششش
باز مامی با دوربین پیداش شد...! ای بابا...
تو خوابم راحتمون نمیذاره...نه داداشی؟؟؟
باورم نمیشه حالا میتونم بدون تکیه به جایی بشینم!!!جل الخـــــــــــالق...!
توهم میبینی مامانی؟ بنظرم یه چیزی درست نیست!
این چیه که من توشم؟
کارتن "روشنایی دیواری"؟؟؟ چی هسسسسست؟
اوا؟؟ بیهوا عسک میندازی مامان؟
آها حالا که تیپ زدم بیا چندتا عکس بنداز بذارم تو پروفایلم...
بذار ژست مردونه بگیرمممم
مردونه ترررررر !!! خشن تررررر !
این ژستم چطوره؟
حالا چی؟؟؟؟لب قلوه ای؟؟!!!
چندتا عکس تمام قد بنداز
..
....
فکرکنم همون ماشینه اس که خاله ف ف خریده بود واسم
ا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟درسته آخه؟ تو کمد دیگه چرا مادر من؟؟؟
این توپه هم مامان جون فاطمه خریده بود برامممم
به ادامه عکسها توجه فرمایید...
اینیکه میبینید من نیستم!
دکمه روشنش کدوم بوددددددددد؟؟؟