گزارش تصویری کامل سفر به استان چهارمحال و بختیاری - تابستان 92
من و باباامیدجون و مهراد جوجه تصمیم گرفتیم بریم سفر به استان چهارمحال و بختیاری و قصدمون هم این بود که یکهفته بمونیم..اما ی وروجکی بسکه غر زد و نق و نوق کرد سه روزه برگشتیم!! البته فکر نکنین خدای نکرده اون نی نی نق نقو مهراد ما بودا...! نه! بچه همسایه بود...پسر ما آقاست..
منم یکم تو نت سرچ کردم جاهای دیدنی استان رو پیداکردم با نقشه رفتیم جلو...
اولین جاییکه رفتیم تونل مصنوعی کوهرنگ بود.. جالب بود ولی نه اونقدرا که تعریفشو میکنن! خب ی تونل ساده ساخت بشره خودش ک ییهو ایجاد نشده..جاذبه طبیعی ک نبود! ولی بدم نبود...سرچشمه اصلی زاینده رود بود...
بابا امید و پسری بالای تونل
مامانی و پسری کنار تونل
عکـــس نگیر !!!! د عکس نگیر مـــادر من!!!!!!!!
بعد یک روز استراحت فرداییش تصمیم گرفتیم بریم چشمه دیمه که بسیـــــار با صفا بود ...مخصوصا که همونجا پرورش ماهی قزل آلا داشتن داخل رودخانه ، که رفتیمو برامون کباب کردن جاتون خالی خیلی چسبید گرچه بچه همسایه هم کم اذیت نکرد!!!
به به آبی زدیم ب صورتمون و صفایی دادیم ب زلفا
عصر بود که سر زدیم به آبشار شیخ علی خان که 9 کیلومتر با محل اسکان ما(کوهرنگ) فاصله داشت...بااینکه آبشار کوچکی بود ولی خیلی عالی بود خصوصا مسیری که از کوهرنگ بطرف آبشار میرفت بسیار دلنواز بود و کمپ عشایر هم آنجا بود ..کلا منطقه توریستی بود و عسلهای معروف کوهرنگ هم توسط اهالی عشایر آنجا بفروش میرسید ک ما هم برای خودمون هم برای خانواده من و امیدجانم هم خریدیم....
منظره آبشار از دور
یک بز در همان نزدیکی که توجه آقا مهراد رو جلب کرده بود...
در سومین روز سفر به مکان معروفی بنام پیرغار رفتیم که مثل ی بهشت وسط بیابان بود!! دور و بر بدون پوشش گیاهی جالب توجه و یکدفعه وقتی به اینجا میرسیدی شگفت زده میشدی!! من همه این مسیرها رو با کمک نقشه به امیدجانم گفتم و هرچه جلوتر میرفتیم ناامید تر میشدیم ازاینکه در این مکان جای با صفایی با پوشش گیاهی فراوان وجودداشته باشه!
ولی نکته جالبش این بود که وقتی برای صرف نهار نشسته بودیم یک نفر با قبض میومد و از همه مبلغ 3000 تومن دریافت میکرد و میگفت ملک خصوصیه!!! باورم نمیشد ی مکان با این مختصات و مشخصات در انحصار فرد خاصی قراربگیره!! مهربان همسر هم بعد کمی چک و چانه زدن 5 تومن داد و گفت خدا قبول کنه !! بعدش آقائه 3 تومن برگردوند و گفت بیا 2 تومن حساب کردم برات!! امید گفت بازم خدا قبول کنه ازتون!!!!!!!!!!!
ب مارک آبمعدنی توجه کنید (دیمه)
در ادامه توجه شما را به تخس بازی ها و شیطنت های پسر ناقلامون جلب میکنم:
راستی نکته این عکس حرکت دستته...حالا اینجا نمیدونم چرا اینکارو کردی ولی هروقت چیزی برات جالبه یا برای اولین بار میبینیش انگشت شستتو به این حالت آروم چند بار میزنی به اون وسیله و بعد میگیریش!!نمیدونم در این کارت چه حکمتیه! الله اعلم!
در آخر به گردشگاه نمونه سیاسرد رفتیم که محل اسکان با چادر هم داشت و در کل مکان خیلی خوبی بود اما ما عجله داشتیم برای برگشت و خیلی نموندیم..
ههههه بابا داره شوخی میکنه عمرا منو بذاره تو آب...باشه بابا ما باورمون شد!
ای بخشکی شانس!! باز تو این موقعیتا تو داری عکس میگیری مادرمن؟؟
نکنه جدی جدی میخواد بذارتمون تو آب این باباهه؟؟
نه بابا جان نذار آبش یخه سردم میشه میچچچام ...نذار پدر بزرگوار
وای خدا اینا چرا اینجور میکنن با دل ما؟
بوخودا اینجور نیگامون نکن هیکل گنده کردیم دلمون قد گنجیشکه به مولا !
غرغروی قابل مشاهده در تصویرهای زیر باز هم پسر همسایه میباشند...!
کلا پدر و مادر من در این سفر بسیار خشنود بودند و از این ببعد نیز دوس دارند باز هم با من همسفر شوند...
هیسسسسسسسسس!
بالاخره خوابید! خواهشا شمام سر و صدا نکنین بذارین مام دقایقی در آرامش و سکوت بسر ببریم!