مهراد در صحنه های نبرد!
هماورد میطلبم واسه من شاخ میــشـــــــــــــی؟؟؟میزنم شاختومیشکونم .. جوک تعریف نکن دیگه..بذار حالت جدیمو حفظ کنم بچه م تو رودربایستی مونده که بخنده یا بجنگه! نمیدونم چرا اشکم میاد شیر مامان تا شیش ماه تنها غذای منه تا من بشم دو ساله همراه هر غذایی ، شیرم ادامه داره نه شیر خشک نه شیشه ..... شیر مامان همیشه !!! البته انگار این زهر ماری هم تا همون حدودا ادامه داره!!! اینام هویییژوری...
نویسنده :
نسرین
10:11
بشنو از من....
بشنو از من کودکـــــــــــــــــــــــــــــ من پیش چشم مرد فردا . . . زندگانی خواه تیره، خواه روشن . . هست زیــــبــــــا هست زیــــبـــــــــــــــــا هست زیــــبـــــــــــــــــــــــــــــا ...
نویسنده :
نسرین
3:03
عشقم ..قلبم..عمرم..جـــانم
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت، نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو ! « دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس ! « دوستت دارم » را با من بسیار بگو ! فریدون مشیری ...
نویسنده :
نسرین
1:20
شب یلدایی بی نظیر(91)
امسال برای مراسم شب یلدا بر خلاف روال معمول که کوچکترها خانه بزرگترها جمع میشوند ما نمیتونستیم بریم خونه بزرگترا و پدرجون اینا اومدن خونمون.. بابا ابراهیم اینام مهمون داشتند نمیتونستن بیان.. اینم سفره ای که با کمک مادرجون و هنرنمایی خاله ف ف (هندوانه مخصوص) چیدیم دایی جون که به لاکی کشمش میداد! و اینم پسر چچلمون که بعدش لالاکرد... اینم جولابای چچل: ...
نویسنده :
نسرین
15:10
روزهای پیشرفت
وقتی مهراد مامان برای اولین بار داشت پستونک میخورد: اولین بارهاییکه پسرم با جغجغه اش بازی میکنه ...
نویسنده :
نسرین
14:48
چهل چهلی
40 روزگی پسرقشنگمون مصادف شده با ایام محرم .. مام جیگرطلامونو علی اصغر کردیم..ایشالا که خودش نگهدارش باشه... اینم پدرجون که تعزیه خوانی میکرد... ...
نویسنده :
نسرین
23:00